بسم الله الرحمن الرحیم

 

زندگی در دنیا

یعنی تقلا در بین انبوه آزمون های الهی به همراه عشق بازی با مدد های الهی در عالمی پست که تنها مخلوقیست که خداوند بعد از خلقت حتی به ان نگاه هم نکرد!

دنیا یعنی دنی یعنی پست !

از پست انتظار عالی داشتن ساده لوحیست!

 

 

ابتدا باید این سوال جواب داده بشه که چرا وارد زندگی در زندانی به اسم دنیا شدیم!؟

 

زیاد توضیح نمیدم اما یک اشاره کوتاه میکنم شاید بفهمین !

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود 

آدم آورد بدین دیر خراب آبادم

اما چند سوال بپرسم که باعث میشه شما به جواب این پرسش نزدیک بشید

به نظر شما چرا شخصی به مدرسه میره؟

چرا شخصی شهریور به مدرسه میره؟؟

چرا کسی به کلاس های فوق برنامه منتقل میشه؟

چرا کسی به کلاس آموزش رانندگی میره؟

 

و چرا یک انسان بهشتی به دنیا تبعید میشه؟

 

 

 

بگذریم!

بحث مفصله

 

 

 

 

 

در دنیای فانی 

هدف اصلی ما خودسازی و تسلط بر نفس و نیل از بُعد "کالصلصال" به سمت بُعد "نفخت فیه من روحی" است

 

هر چیز که خداوند فرموده اعم از احکام،واجبات،مستحبات ،مکروهات،اداب مختلف و. برای رسیدن به خلوص روحی و وزانت قسمت الهی ماست

 

در این مبارزه خیلی از موضوعات دنیوی مثل ترمز مارو نگه میدارن از اوج گرفتن و مارو پست نگه میدارن 

اگه بخواهم راحت تر بگم اصولا ادمای موفق در عالم اونایی بودن که سخت تمرین کردن و تلاش کردن!

هدفی داشتن و براش جنگیدن.

قطعا سخت بودن این مسیر به این علته که نفس بدش میاد! 

چون نفس ما راحت طلبه و به قول یه محقق اروپایی در یکی از مستند های بقای انسانها در شرایط سخت ، نفس ما برای بقا برنامه میچینه و همیشه به دنبال راحتی و دوری از خطر و سختی هست

مثلا زود بیدار شدن از خواب  اصولا خیلی میتونه توی موفقیت تاثیر گذار باشه اما چرا سختمونه!!!؟؟

چون کنترل این وجود در این دنیا در دست نفس هست و نفس دنبال راحتیه چون ذاتشه

دنبال لذته

و در دنیا کسایی موفق بودن که با راحتیشون مقابله کردن 

مثلا همه میدونن روزی چند صد متر دویدن و وزنه زدن ادمو خسته میکنه و ناخوشاینده برای نفس 

به هرکی میگه میگه کی حوصله داره بابا!! 

بجاش جمعه بریم مهمونی.

ولی اونی قهرمان میشه که بتونه سختی بکشه و تمریناتشو انجام بده.

ادمای موفق توی دنیا اونایی بودن که به هدفشون پایبند بودن و براش هزینه دادن

هزینه ای به ارزش مقابله با راحتی و لذت طلبی.

 

 

در اسلام هم خیلی مارو به برنامه ریزی سفارش کردن

 

و از اونجایی که هدف ما دستور دادن به جسم و نفس از طرف روح الهی هست نه برعکس یعنی دستور گرفتن از نفس راحت طلب ، پس باید براش برنامه ریزی کنیم و یکی از راه های مبارزه با نفس لجوج و زیاده خواه رو التزام به برنامه ریزی قرار بدیم

در این مورد رسیدن به هدف موضوعیت نداره بلکه خود مسیر مهمه

رسیدن به هدفی مثل حفظ کردن روزی 10خط شعر یا حدیث مهم هست اما بهانه ایه برای اجرای برنامه ریزی و رام کردن نفسی که از هیچکی اثر نمیگیره!!

 

یعنی مثلا یه چشمک به خودت بزنی و بعد روتو سمت نفست کنی و در حالی که 

ژست جدی بودن گرفتی بگی: اصلا من میخوام روزی سی صفحه قران بخونم!

نفس هم میگه باشععععع بخون! منم پایم

ولی نفس با خودش میگه دو روز باهاش راه میام ولی بعدش اینقد بهونه میارم تا به حرفم گوش بده و بره لم بده و بخوابه و کار های عبث انجام بده

 

توم با خودت میگی کور خوندی این بهانه بود که تورو عادت به چهارچوبی به اسم برنامه ریزی بکنم !برنامه ریزی هم یعنی این که هچی اصول،عقل و  حق بگه نه توعه راحت طلب!!

 

 

مثال:

یه مربی فوتبال قبل مسابقه بچه هارو جمع میکنه و یسری حرکتای بی ربط با شوت زدن و گل زدن در ظاهر  و موانع و کش های حرکتی میکنن!

ایا فوتبال یعنی اونا؟

مسلما نه!

این حرکات برای اماده کردن بدن برای مسابقه و شرایط گوناگون اون مثل شرایط شوت،تکل،ایستگاهی زدن،ضربه ندیدن حین خطا و. هست

 

ما هم باید با تمرین هایی نفس رو کنترل کنیم و رام! و این تمرینات همش رو خداوند و نبی صلوات الله علیه و ائمه سلام الله علیهم گفتن

مثلا صدقه دادن فارغ از تاثیرات معنوی بسیار زیاد ( و جایزه هایی ک خدا براش بهمون میده!!مثل بچه ای که میخواد نظرش جلب بشه) شاید تمرینی باشه برای این که به نفس بگی تو ساکت شو ! من میخوام از پولم د راه خدا بگذرم! من متعلق به خدام نه تو.

و با تکرار این کار و امثال اینا نفس دیگه میفهمه حرفش برو نیست و باختو قبول میکنه نسبتا اما مثل روباه حیله گر بازم در کمینه.

 

 

نمیخوام زیاد مثال بزنم  و توضیح زیادی بدم اما

گاهی هدف رسیدن از تهران به مشهده

اما اصل هدف خود مسیره برای کسی که رانندگیش ایراد داره و به این بهونه میخوان رانندگیش اصلاح بشه 

 

شاید کسی زمانی دکتر خوبی بوده ولی به علت یه حادثه دچاره ترس از نبض گیری شده 

و دوستاش یه حادثه الکی نمایش میدن مثلا عزیز ترین دوستش یهو می افته زمین و نه گوشی کار میکنه نه کسی اونجاست و فقط باید خود اون دکتر بیاد و نبض بگیره! و دکتر سراسیمه میاد و به ترسش غلبه میکنه و نبض میگیره و در این حین دوستش بیدار میشه ،چراغا روشن میشن و به دوستش میگه :تو نمرده بودیییی؟؟؟

من داشتم سکته میکردم. چرا اسن کارو کردین!!!

 

و دوستاش میگن نه ما اینکارو کردیم تا تو به خودت بیای ! نجات دادن دوستت مهم نبود بلکه این مسیر بهبودی تو مهم بود!!

 

گاهی زود بیدار شدن خودش موضوعیت نداره اما چون باعث میشه ما نفسمون رو کنترل کنیم انجامش میدیم!

 

 

خواستم بگم برنامه ریزی درست و اساسی چقدر مهمه برای تسلط بر نفس!

اما باید بسیار مراقبت کنیم از اون سر بوم نیفتیم

یعنی غرور و وابستگی به موارد دیگه مثل هدفایی ک با برنامه ریزی بهشون رسیدیم و. دامنمون رو نگیره.

اما بعد از یه مدت که در دنیا به اهدافی(که گفتیم هدف مسیره و مسیر هدف) جزئی میرسه و فلسفه ی حرکتش عوض میشه!

و بیشتر و بیشتر میخواد به هدفای جذابتری برسه!

کی بدش میاد میلیونر بشه و پزشو بده!!؟

نه ! این یعنی ریست کردن همه چیزه!

 

به این خاطره که بزرگان در راه ساخت خود تاکید میکنن به مراقبه(مواظب باشیم راهمون کجاس؟ منحرف نشده باشیم؟ الان کجاییم؟) و محاسبه (دو دوتا چهارتا ! ایا من این کارو میخواستم بکنم بهش رسیدم ؟ ایا دو دوتای من شده چهارتا؟؟)

نمیخوام بگم از هرچیزی باید استفاده کرد،نه!

هر فعلی اگه مخالف احکام و دستورات الهی باشه یعنی شیطانیه و باعث خرابکاری توی مسیرمون میشه !

یکی بگه هر روز با چاقو به بدنم اسیب بزنم تا دردش بگیره و فلان کارو نکنه!!

این اشتباهه چون اسلام با ضرر دیدن و ضرر رسوندن مخالفه!

بگی برم حرف کسی که پشت سر کسی زده بگم تا راستگویی رو تمرین کنم!!

این اشتباست ! 

یا مثلا بگی توی جمع اگه خطایی از کسی دیدم سریع بگم بهش!

این یعنی سرکوفت طبق حدیث ائمه !

جز راست نباید گفت ، هر راست نشاید گفت!

باید تحت نظر دستورات الهی زندگی کنیم هر جایی گیر کردیم به علما و راویان و مفسیرین قران و حدیث مراجعه کنیم!

 

 

 

این صحبت ها یه گوشه کوچیکی بود که به ذهنم رسید بگم!

حلال کنید لطفا منو چون وقتتونو گرفتم

متنم ایرادات زیاد داره ولی خب میشه بهش به عنوان یه طرز دید جالب نگاه کرد.

 

نتیجه این میشه که دنیا خودش میشه یه مسیر پر از امتیاز برای انتقال به اخرت.

باید کسی باشه امتیاز جمع کنه!

مثل یه سربازی که تمرینات نظامیش جدای از بهبود و رشد سطحش در دوی صد متر و چهارصد متر،بارفیکس ،بقا در بیابان و.یه راهیه برای کارامد شدن جهت فتح مناقطی تحت دستور فرماندش!

 

تمرینات ماهم خدا بهمون داده.

خدا میخواد توی دنیای دو روزه سرباز کارامدی برای امام زمان باشیم و در نهایت مقبول بشیم برای شهروندی بهشت و در نهایتبهشیت یک مسیریه برای دیدن نوری از انوار خدا ،ائمه .امام حسین!

پس ببینیند اینجا هم بهشت رو به این خاطر باید بریم و براش امتیاز جمع کنیم چون امام حسین اونجاس!!

طرف میره مسجد چون میخواد فرمانده پایگاه رو ببینه!

واضح شد؟!

 

حسین پشت سر مادراست در م

و هرکه اهل بهشت است در قفای حسین!

 

وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً» یعنی مومنان را به سمت بهشت می کشند

 

مثل کسی که میخواد به تالار قهرمانان راه پیدا کنه وقبلش باید همه ی مبارزه ها رو ببره ، باید دنبال مربی باشیم!!

اسونه!

امیرالمومنین!

امام حسین!

روضه ها!

ائمه.

امام زمان!

صلوات الله علیهم

قران 

.

 

 

هرچی این بزرگان گفتن بگو چشم!

شاگرد باید گوش به فرمان مربی باشه.

 

 

حلالم کنید لطفا.

و برام دعا کنید توی نماز شب هاتون!

ز هر چه غیر یار استغفرالله 

ز بود مستعار استغفرالله

دمی کان بگذرد بی یاد رویش 

از آن دم بیشمار استغفرالله

زبان کان تر به ذکر دوست نبود

ز سرش الحذر استغفرالله

سر آمد عمر و یکساعت ز غفلت

نگشتم هوشیار استغفرالله

جوانی رفت پیری هم سر آمد

نکردم هیچ کار استغفرالله

نکردم یک سجودی در همه عمر

که آید آن بکار استغفرالله

خطا بود آنچه گفتم و آنچه کردم

از آنها الفرار استغفرالله

ز کردار بدم صد بار توبه

ز گفتارم هزار استغفرالله

شدم دور از دیار یار ای فیض

من مهجور زار استغفرالله.

 

"عاشق آن است که دل را حرم یار کند"

 

 

 
 
 
 

ما قلم هاییم در دست ولی

کز لب ما میچکد ذکر علی

مرحوم آقاسی

 
 
 
 

 

شهدا

حاج مهدی رسولی

 

 

 

 

 

 

 

 

زندگی درست

یعنی ,برنامه ,میشه ,استغفرالله ,ریزی ,کنیم ,برنامه ریزی ,امام حسین ,آخرین نسخه ,مروگرهای رایج ,باشد توصیه ,autostart value false ,name autostart value
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها